حضرت الیسع در قرآن:
نام مبارك الیسع فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است:
1-«وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ » (سوره انعام آیه 86):
در این آیه الیسع در کنار اسماعیل،یونس و لوط آمده است، و گفته میشود که آنها بر بقیه مخلوقات برتری داده شدهاند.
اينكه فرمود:« وَ كلًّا فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِينَ» معناى" عالم" جماعتى از مردم است، مثلا گفته مىشود" عالم عرب" و" عالم عجم" و" عالم روم". و معناى برترى دادن و بر عالمين، مقدم داشتن به حسب مقام و منزلت است، چون هدايت خاص الهى آنان را بدون واسطه و غير آنان را به واسطه آنان شامل مىشود. ممكن هم هست برترى دادن آنان از اين باب بوده كه اين طائفه يعنى طائفه انبيا (ع) در ميان سلسله بنى نوع بشر- چه گذشتگان و چه آيندگان- اين امتياز را داشتهاند كه هدايتشان بر خلاف ساير افراد بشر فطرى بوده و به راهنمايى كسى هدايت نشدهاند، و معلوم است چنين كسانى بر آنان كه هدايتشان به راهنمايى غير باشد برترى دارند. پس نامبردگان در آيه و همچنين انبياى گذشته، و آينده بعد از ايشان، روى هم مجتمعى هستند كه بر ساير مجتمعات بشرى فضيلت خدايى دارند.(4)
2-« وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنْ الْأَخْيَار»( سوره ص،آیه 48):
در این آیه الیسع همراه با اسماعیل و ذوالکفل است و گفته میشود که «همه ایشان از نیکانند». در قرآن به جزئیات زندگی او هیچ اشارهای نمیشود و صرفاً به ذکر نام او در کنار نام دیگر پیامبران بسنده میشود.
برخى گفتهاند: مراد از «عبداً» در آيه «فَوَجَدا عَبدًا مِن عِبادِنا ءاتَينـهُ رَحمَةً مِن عِندِنا وعَلَّمنـهُ مِن لَدُنّا عِلمـا» (كهف آیه 65) نيز اليسع است(5) ولى بيشتر مفسران آن را به خضر تفسير كردهاند(6) همچنين قرطبى در ذيل آيه «... و زُلزِلوا حَتّى يَقولَ الرَّسولُ والَّذينَ ءامَنوا مَعَه مَتى نَصرُ اللّهِ ...» (بقره/2،214) مراد از «الرسول» را اليسع مىداند.(7) قرطبى و آلوسى در ذيل آيه «فَاصبِر كَما صَبَرَ اولوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ ...» (احقاف/46،35) از حسن بن فضل روايت كردهاند كه مراد از«اُولواالعَزم مِنَ الرُسُل» در اين آيه 18 پيامبر برگزيدهاى هستند كه نامشان در سوره انعام آمده و يكى از آنان اليسع است، زيرا در آن سوره بعد از ذكر نام اين پيامبران و ويژگيهاى آنان مىفرمايد: خدا اين پيامبران را هدايت كرده، پس تو نيز به هدايت آنان اقتدا كن: «اُولـئِكَ الَّذينَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ ...» (انعام/6 ،90)، پس آنان بايد از پيامبران اولواالعزم باشند.(8)
ولى علامه طباطبايى با اين استدلال كه در آيات 83 ـ 90 انعام بعد از ذكر اسم آن پيامبران فرموده است: «و مِن ءابائِهِم وذُرِّيّـتِهِم و ...» (انعام/6 ،87 ـ 89) و بعد آيه «فَبِهُدهُمُ اقتَدِه ...» (انعام ،90) را آورده، اين استدلال را مردود دانسته است، زيرا اگر مراد از اولواالعزم پيامبران نامبرده باشند بايد آيه«فَبِهُدهُمُ اقتَدِه» بلافاصله پس از ذكر نام آنان بيايد.(9)
حضرت الیسع در روایات:
در كتاب بحار از كتاب احتجاج و كتاب توحيد و كتاب عيون روايتى طولانى از حسن بن محمد نوفلى از حضرت رضا (ع) نقل شده كه در آن حضرت رضا (ع) در خلال احتجاجاتى كه عليه جاثليق مسيحى كرده، فرموده است: يسع نيز مانند عيسى بر روى آب راه مىرفت، و مرده زنده مىكرد و كور مادرزاد و مبتلاى به جذام را شفا مىداد.(10)
در كتاب قصص الانبياء ثعلبى دارد كه الياس پيغمبر وقتى به زنى از زنان بنى اسرائيل كه فرزندى به نام يسع بن خطوب داشت وارد شد، زن وى را منزل داده و ورودش را از دشمنانش مخفى داشت. الياس به پاس اين خدمت در حق فرزندش يسع كه به مرضى دچار بود دعا كرد و او عافيت يافت. يسع چون اين معجزه را بديد به الياس ايمان آورد و او را در ادعاى نبوتش تصديق نمود و ملازمتش را اختيار كرد. از آن ببعد هر جا كه الياس مىرفت يسع نيز همراهش مىرفت. ثعلبى سپس داستان به آسمان رفتن الياس را ذكر كرده اضافه مىكند كه:
در اين هنگام يسع او را بانگ زد كه اى الياس حالا كه مىروى تكليف مرا معلوم كن، و مرا براى روزگار تنهاييم دستورى ده. الياس از آسمان كساى خود را انداخت، و همين كسا علامت جانشينى يسع براى الياس در ميان بنى اسرائيل بود.
آن گاه مىگويد: خداوند به فضل خود يسع (ع) را به نبوت و رسالت به سوى بنى اسرائيل مبعوث نمود. و به وى وحى فرستاد، و او را به همان نحوى كه بنده خود الياس را تاييد مىكرد تاييد فرمود، و در نتيجه بنى اسرائيل به وى ايمان آورده و او را تعظيم نموده در هر پيشامدى رأى و امر او را متابعت مىكردند، و بدين منوال تا يسع در ميان بنى اسرائيل زنده بود حكم خداى تعالى در بين آنان نافذ و مجرى بود (11)
اخلاق و فضائل و ويژگيهاي حضرت الیسع:
- 1- درآیات 86 تا 89 سوره انعام در مورد الیسع به مبرّا بودن اليسع(عليه السلام) از هرنوع شرك و پيامبرى برترى يافته بر اهل زمانش و از انسانهاى برگزيده خداوند و برخوردار از حكمت خدادادى و برخوردار از آموزههاى كتاب آسمانى و انسانى هدايتيافته به صراط مستقيم از جانب خداوند اشاره دارد.
- 2- در آیات 48 تا 49 سوره ص در مورد الیسع به بهرهمندى اليسع(عليه السلام) از نعمتهاى بىپايان بهشتى و از انسانهاى پرهيزگارخداوند و انسانى نيكوكار یاد شده است.
- 3- به سندهاى معتبر از حضرت امام رضا عليه السّلام منقول است كه يسع عليه السّلام بر روى آب راه رفت و مرده را زنده كرد و پيس و كور را شفا بخشيد.(12)
- 4- آنچه از روايات موجود بر مىآيد اين است كه اليسع در شرايط خفقان و فشار و بدون آن كه رابطه خويشى ميان او و الياس بوده باشد همراهى و مساعدت نيكويى با الياس انجام داده و پس از او بهخوبى از عهده جانشينى او برآمده است.(13)
پی نوشت ها:
(1) واژههاىدخيل، ص128
(2) مجمعالبيان(طبرسى فضل بن حسن)، ج 4، ص 509و507
(3) أطيب البيان في تفسير القرآن(طيب سيد عبد الحسين)، ج11، ص: 254
(4) ترجمه الميزان(موسوى همدانى سيد محمد باقر)، ج7، ص: 339
(5) مفحماتالاقران، ص141
(6) مجمعالبيان(طبرسى فضل بن حسن)، ج6، ص745
(7) تفسير قرطبى، ج 3، ص 25.
(8) تفسير قرطبى، ج 16، ص 145
(9) الميزان(طباطبايى سيد محمد حسين)، ج 18، ص 219
(10) ترجمه الميزان(موسوى همدانى سيد محمد باقر)، ج7، ص: 363
(11) ترجمه الميزان(موسوى همدانى سيد محمد باقر)، ج7، ص: 363
(12) حيوة القلوب(علامه مجلسى) ،ج2،ص:847
(13) اسوه هاى قرآنى و شيوه هاى تبليغى آنان(مصطفى عباسى مقدم)
منبع:
(1) مجمع البيان في تفسير القرآن؛ شيخ طبرسى، تهران: ناصر خسرو، سوم، 1372 ش
(2) أطيب البيان في تفسير القرآن، سيد عبد الحسين طيب؛تهران: انتشارات اسلام،دوم، 1378 ش
(3) ترجمه الميزان، سيد محمد باقر موسوى همدانى ؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علميه قم، پنجم، 1374 ش
(4) حيوة القلوب، علامه مجلسى؛ قم: سرور، ششم، 1384 ش
(5) نقش اسوهها در تبليغ و تربيت ،عباسى مقدم، مصطفى؛ تهران:چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى، 1371
نظرات شما عزیزان: