و در این چهل سال مردم را به دین و شریعت حضرت موسی (ع) دعوت میکرد.
گفتگوی حضرت ادم باجبرییل در مورد داود (ع)
امام باقر (ع) فرمود: خداوند اسامی و عمر پیامبران را بر حضرت ادم بازگو نمود ادم انها را خواند تا به اسم داود (ع) رسید عرض کرد: پروردگارا چقدر عمر داود کم است و عمر من زیاد. او بیش از چهل سال زندگی نمی کند من از عمر خود سی سال به او بخشیدم . درباره اش تثبیت کن و از عمر من کم کن. حضرت باقر (ع) فرمود: خداوند ان سی سال را درباره داود نوشت همین است معنای گفته خدا (محو می کند انچه را بخواهد و ثابت می نماید هر چه اراده کند در نزد اوست ام الکتاب) محو نمود انچه برای ادم ثابت بود و ثابت کرد چیزی را که از برای داود نبود
مدتی گذشت تا اینکه عمر حضرت ادم تمام شد. ملک الموت برای قبض روحش ماموریت یافت و نزد ادم امد. ادم گفت هنوز از عمرم سی سال باقی مانده. عزراییل گفت مگر ان سی سال را به فرزند خود داود نبخشیدی؟ هنگامی که نامها و عمرهای انبیا را به تو نشان دادند و ان زمان در وادی دخنا زندگی می کردی. ادم گفت به خاطرم نمی رسد. ملک الموت گفت انکار مکن مگر نگفتی که ان مدت را در مورد داود تثبیت کنند و از تو محو نمایند؟ خداوند هم برای داود در زبور نوشت و از تو در ذکر محو کرد. ادم پاسخ داد فراموش کرده ام.
حضرت باقر (ع) فرمود: ادم راست می گفت و فراموش کرده بود. از ان روز خداوند دستور داد بندگان هر معامله و معاهده ای میان خود داشتند بنویسند. زیرا ادم فراموش کرد و لذا نپذیرفت.
پیامبری که حضرت داود را به گریه انداخت
حضرت داود علیهالسلام هنگامی که «زبور» را تلاوت میکرد، کوهها و سنگها و پرندگان، پاسخ وی را میدادند.
روزی آن حضرت به کوهی رسید که پیامبر عابدی به نام حزقیل علیهالسلام در آنجا بود، چون آوای کوهها و آواز درندگان و پرندگان را شنید، دانست که وی داود علیهالسلام است.
حضرت داود علیهالسلام به او گفت: «ای حزقیل اجازه میدهی که به نزد تو بالا بیایم؟» حزقیل علیهالسلام گفت: نه! با شنیدن پاسخ منفى، حضرت داود علیهالسلام ناراحت شد و گریست.
خدای متعال به حزقیل علیهالسلام وحی کرد که داود علیهالسلام را سرزنش نکن و از من عافیت بخواه؛ گویند حزقیل دست داود علیهالسلام را گرفت و وی را به جانب خود بالا برد.
حضرت داود به حزقیل علیهالسلام گفت: «ای حزقیل آیا هیچ گاه قصد گناه کردهاى؟»
حزقیل علیهالسلام گفت: نه.
داود علیهالسلام گفت: «آیا از این عبادتِ خداوند تو را عُجبی رسیده است؟»
حزقیل گفت: نه.
داود گفت: «آیا دل به دنیا دادهای و شهوات و لذّات دنیا را دوست داشتهاى؟»
حزقیل گفت: «آرى، گاهی بر دلم راه یافته است!»
داود علیهالسلام گفت: «وقتی چنین حالتی پیدا میشود چه میکنى؟»
حزقیل علیهالسلام گفت: «من به این درّه میروم و از آنچه در آن است عبرت میگیرم».
حضرت داود علیهالسلام به آن درّه رفت و به ناگاه تختی از آهن دید که جمجمه و استخوانهای پوسیدهای بر آن و لوح آهنینی نیز آنجا بود که نوشتهای داشت، داود علیهالسلام آن را خواند، و دید که بر آن نوشته شده است:
«من، اَرْوَیِ بْنِ سَلَمْ هستم که هزار سال پادشاهی کردم و هزار شهر ساختم [و بسیار فساد کردم]، آخر کارم این شد که: خاک بسترم و سنگ بالِشم و کرمها و مارها همسایگانم هستند! پس هر که مرا بنگرد، به دنیا فریفته نشود».
بررسي اعتقاد به مصلح در کتاب زبور حضرت داوود
قران کريم تعبيري را در سوره انبياء آيه 105 اززبورنقل مي کند که در زبور فعلي عيناً موجود است.قرآن کريم مي فرمايد:علاوه بر ذکر(تورات)درزبور نيز نوشتيم که بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.
و اينک گوشه هايي از متن زبور:
در مزمور27 آمده است"اي خدا، احکام خود را به ملک زاده عطا فرما تا آنکه قوم تورا به عدالت و فقراي تورا به انصاف حکم نمايد.به قوم کوهها سلامت و کويرها عدالت برساند.فقيران تورا حکم نمايد و ظالم را بشکند...در روزهايش صديقان شکوفه خواهند نمود...بلکه تمامي ملوک به او کرنش خواهند نمود و تمامي امم او را بندگي خواهند کرد زيراکه قفير را وقتي فرياد مي کند و مسکيني که نصرت کننده ندارد .خلاصي خواهد داد."
بررسي اعتقاد به ظهور مصلح در آخرالزمان در آيين زرتشت
زرتشت جزء پيامبران الهي داراي کتاب مي باشد و دين او دين غالب ايرانيان تا قبل ازظهور اسلام بوده است.در اين مذهب مسئله آخرالزمان .مطرح شده و چنين توصيف شده:وقتي "سوشيانت"يا موعود ظهور کند، آخرالزمان آغاز مي شود.
موعود همان سوشيانس که در فارسي سوشيانت و گاه به صورت جمع "سوشيانسها"آمده است.نجات بخشي که اهورامزدا به مردمان نيک وعده داده است، وظيفه اش پاييدن و نگهباني جهان راستي است، جهاني که اندکي پيبش از رستاخيز آراسته خواهد شد و درآن راستگو بر دروغگو چيره خواهد شد، جهاني که در آن حق غالب است و باطل و دروغ مغلوب.از اين جهت سوشيانس ناميده خواهد شد زيراکه سراسر .جهان مادي را سود خواهد بخشيد.
سوشيانس به معني سودمند است و در گاتها به معناي رهاننده يا نجات دهنده ذکر شده است.در اوستا موعود آخرالزمان "استوت ارت"هم ناميده شده است.
،در دين زرتشت موعودها سه تن بوده اند که مهمترين آنان آخرين ايشان است و او "سوشيانت پيروزگر"خوانده شده است و اين سوشيانت همان موعود است ،چنانکه گفته اند:"سوشيانت مَزديَنشان ،به منزله کَريشناي بَرَهمان ،بوداي پنجم بودائيان ،فارقليط عيسويان و مهدي مسلمانان ."است. در هر روزگاري و در ميان هر قومي و امتي و در هر سرزميني و به زبان هر پيامبري يا حکيم يا بزرگي ،که سخن از "موعود"رفته است .به تعبيرها و اصطلاحها و نامهاي متعارف در ميان همان قوم و مردم بوده است و منظور از همه ان تعبيرها و اشارتها و نامها ،سرانجام موعودآخرالزمان است و آن موعود مهدي است،مهدي موعود .
در کتابهاي زرتشتيان در اين زمينه مطالب بسياري آمده است.از جمله در:
کتاب اوستا
کتاب زند
کتاب جاماسب نامه
کتاب داتستان دينيک
کتاب زراتشت نامه
نويدهاي مربوط به موعود آخرالزمان در متن اوستا موجود است و در ميان منابع زرتشتي در کتاب هفتم اينکرد بيش از همه از ظهور سوشيانت بحث شده است :
"چاره و درمان جميع دردهاورنجها با اوست،رنج وبيماري وظلم وبي ديني وفساد را ريشه کن سازد.مردمان ناپاک را نابود سازدوهمه آنها رابراندازد."
درکتاب جاماسب نامه درصفحه 121 آمده است:
"گشتاسب پادشاه وقت مي پرسد وقتي "سوشيانس"ظهور کرد چگونه فرمانروايي و دادستاني ميکند و چگونه اداره خواهد شد و چه آييني دارد؟جاماسب در پاسخ ميگويد"سوشيانت(نجات دهنده بزرگ)دين را به جهان رواج دهد مردم جهان را همفکر و همگفتارو هم کردار سازد ".
و باز در همين کتاب شاگرد زرتشت مي گويد:
"مردي بيرون آيد اززمين تازيان از فرزندان هاشم، مردي بزرگ سروبزرگ تن و بزرگ ساق، و به دين جد خويش بود و زمين را پر داد کند.و باز در کتاب جاماسب نامه جاماسب از قول استادش زرتشت خبر مي دهد :پيش از ظهور سوشيانس پيمان شکني و دروغ و بي ديني در جهان رواج مي يابد و مردم از خدا دوري جسته، ظلم و فساد و فورمايگي آشکار مي گردد.همين ها نيز اوضاع جهان را دگرگون ساخته زمينه را براي ظهور نجات دهنده مساعد مي گرداند.وقايعي که مصادف با ظهور مي شود عبارتست از علامات شگفت انگيزي که در آسمان پديد مي آيد و دال برآمدن شهر ايزد ميباشد و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده مي شود و به همه دنيا پيام مي فرستد اما اشخاص شرور او را انکار مي کنند و کاذب ميشمارند .و نگهبانان پيروزگر آسمانها و زمينها در برابر او سر فرود مي آورند در کتاب زند در اين باره آمده است:"لشگراهريمنان با ايزديان دائم در روي خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالباً پيروزي با اهريمنان باشد....آنگاه پيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در .آسمان راه ندارند و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان ،عالم کيهان،به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم برتخت نيکبختي خواهند نشست."
بررسي اعتقاد به مصلح آخرالزمان در آئين يهود و کتاب تورات
پيامبر دين يهود يا بني اسرائيل حضرت موسي (ع) مي باشد.يهود يکي ازسه دين بزرگ توحيدي جهان است.کتاب مقدس يهوديان تورات وهربخش آن به نام "سففَر"،و هر سفر به چند باب و آياتي چند تقسيم شده است و تفسيري که علماي يهود بر آن نوشته اند"تلمود"نام دارد.حضرت موسي (ع)در1200 سال پيش از ميلاد قيام نمود.اسم خاص خداوند دراين دين"يَهفوَه"مي باشد.حضرت موسي(ع)در قرآن چهره بسيار روشني دارد و چندين بار داستان او(تولد،کودکي،پرورش نزد فرعون،قيام و رهبري و مشکلات)يادآوري شده است.نام آن حضرت در قرآن 136 بار آمده است.درقرآن کريم سوره اي به نام بني اسرائيل آمده و در آن از فرازونشيبها و از فسادها و گرفتاريهاي بني اسرائيل و سرکوبي آنان به وسيله ابرقدرتها به طور کلي ياد شده است که تطبيق آن موارد روشن،دچار مشکل تاريخي مي باشد.به هر حال اين آيات نشان دهنده اين است که اين قوم بارها با لطف خداوند ياري شدند،اما سرکشي نموده و دچار ذلت شده اند.در قرآن کريم سپس از يک سنت حاکم بر تاريخ ياد مي شود:"اگر بدي کنيد،پاداش بد نصيب شما مي شود".اين رمز سقوط و صعود امتها و تمدنها است.قوم يهود بعد از تفرقه بين خويش،زمينه سلطه روميان بر خود را فراهم مي کنند و اين ملت مغلوب و شکست خورده را به اميد پيدايش نجات دهنده غيبي انواع . شدايد و مظالم قوم غالب را تحمل مي کردند، و اعتقاد حازم داشتند که خداوند قوم برگزيده خود را چنين خوارو زار نخواهد گذاشت.
در آثار ديني يهود و اسفار تورات و ديگر کتابهاي انبياي آنان همواره،به موعود اشاره شده است که به پاره اي از اين کتابها اشاره خواهيم کرد.اگر به مطالب کتاب"نَبفوئفت هَيفلد"(وحي کودکي)استناد کنيم،به مطالب بسياري،درباره ظهور پيامبراکرم و به قسمتهايي از تاريخ و احوال پيامبرو حوادث مربوط به بعثت وپاره اي ازعلائم آخرالزمان و رجعت واشاراتي به شخصيت حضرت حجت بن الحسن المهدي(ع)و حتي اشاراتي درباره واقعه عاشورا دست خواهيم يافت.به هر حال چون يهوديان به حضرت مسيح ايمان نياوردند، به طبع موعود آنان هنوز ظهور :نکرده است.اگر در مجموع آنچه
درآثارمقدس يهودي آمده است تأمل شود،چهره سه موعود،در آنها ترسيم مي شود:
حضرت مسيح
حضرت محمد
حضرت مهدي
با اين حساب،انتظار در يهوديت،کيفيتي ويژه ميابد و چون اين قوم،نه به حضرت مسيح و نه بر حضرت محمد به هيچ کدام نگرويدند، بايد در برابر مسئله موعود و انتظار، بسيارحساس و نگران باشند و بايد از اين همه اشارات و بشارات که در کتابها و آيات خودشان آمده است به سادگي و غفلت نگذرند.آنان بايد از ديگر منتظران ، منتظرتر باشند و بيشتر به انتظار و آمادگي براي ظهور فکر کنند و از اين همه ظلم و خيانت و تجاوز وانسان کشي دشت بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند.آنان دو موعود خود، مسيح و محمد،را نپذرفتند، ليکن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت. اين است که در روايات آمده است که جماعتي از يهوديان کرد "دجال"را مي گيرند و با ظهور مهدي و فرود آمدن عيسي و کشته شدن دجال، آنان نيز قتل عام مي شوند و دامنه تاريخ و دامن بشريت از وجود آن جماعت پاک مي گردد
اينک نام چند کتاب از کتابهاي يهوديت و عهدعتيق که در آنها سخناني درباره موعود است :
کتاب دانيال پيامبر
کتاب حجّي(حکا)ي پيامبر
کتاب صفنياي پيامبر
کتاب اشعياي پيامبر
صحيفه"دانيال نبي"که مشتمل است بر ياد ايّام گذشته و تاريخ باستاني و از دوره اسارت بابلي سخن مي گويد:" بشارت مي دهد که دنياي پر از .آفت و شر،به پايان خواهد رسيد."
دورنماي از اين جهان نوين و ظهور مسيحا چنان که در آثار دانيال نبي و ديگر نويسندگان همفکر او مسطور است،عبارت است از ميان اين معنا که در آخرالزمان،حق تعالي جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و اين روزگار پر از ظلم و .جور به پايان خواهد رسيد.هر چند اين پيروزي در آثار يهود به رهبري مسيح با القابي مانند " فرزند منتخب داود"انجام مي شود.
بدين ترتيب انديشه ساده مسيحا از جنگاوري که قوم را در برابر بيگانه حفظ خواهد کرد،تحول يافت و به انتظار قيام پادشاهي بزرگ و شکوهمند از خاندان داود مبدل گشت و به فرمان الهي و با دميده شدن روح خدا در او حکومت شايسته اي را بر تپّه صهيون بر پا خواهد کرد.آن سرزمين در همه جهان نمونه خواهد شد و ملتها براي آموختن راههاي الهي به آنجا رهسپار خواهند شد.
در کتاب دانيال نبي مي خوانيم که خداوند خطاب به حضرت دانيال مي فرمايد:" و در زمان ميکائيل،امير عظيمي که براي پسران قوم تو "ایستاده" (قائم)است،خواهد برخاست و چنان زمان ننگي خواهد شد که از حَيني که امتي به وجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هريک از قوم تو که در دفتر مکتوب يافت شود رستگار خواهد شد و بسياري از آنان که در خاک زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد.آنانکه بسياري را به راه عدالت رهبري مي نمايند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد.اما تو اي دانيال!کلام را مخفي دار و کتاب را تا آن زمان مفهر کن.بسياري ".به سرعت ترددّ خواهند نمود...خوشا به حال آنانکه انتظار کشند."
در باب7 کتاب دانيال نبي نيز آمده است:" پسر انسان با ابرهاي آسمان آمد و سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شد تا جميع قومها و امتها و همه او را خدمت نمايند."
از کتاب اشعياي نبي باب دوم بندهاي 2-4 نقل شده:
"و در ايام آخر واقع خواهد شد...داوري ميان امتها به سوي آن روان خواهند شد. او امتها را داوري خواهد نمود.قومهاي بسياري را تنبيه خواهد نمود. امتي بر امتي شمشير نخواهد کشيد و بارديگر جنگ را نخواهند آموخت ."
در تمامي کوه مقدس من،ضرر و فسادي نخواهند کرد،زيرا :که جهان از معرفت خداون پر خواهد شد."
موارد ديگري نيز از کتاب اشعياي نبي در کتاب"مهدي از ديدگاه ديگران"آمده است که عبارتند از:
"بلکه مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد به جهت مظلومان زمين به راستي حکم خواهد نمود...کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند ميانش امانت."(اشعياي نبي-باب 11 بندهاي4و6)
"طفل شيرخواره بر سوراخ مار بازي خواهد کرد و طفل از شير بازداشته شده دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت.آنگاه انصاف در بيابان ساکن خواهدشد و عدالت در بوستان مقيم خواهد گرديد و عمل عدالت ،سلامتي و نتيجه عدالت ،آرامي و اطمينان خواهدبود تا قوم من در مسکن سلامتي و در ساکن مطمئن و در منزلهاي آرامي ساکن خواهند شد."(اشعياي نبي-باب11 بندهاي 8و9)
درسففَرپيدايش شماره 10و42 تورات آمده که:"عصاي قدرت وسلطنت يهود دور نخواهد شد و نه فرمانروايي ازميان پاهاي دي تا(شيلو)بيايد و او را اطاعت امتها خواهد بود ."(شيلو،کسي که داراي حق است و صلح و سلامتي مي آورد)
و در کتاب حيقوق نبي آمده است که: "اگر چه تأخير نمايد برايش منتظر باش زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود،بلکه امتها را نزد خود جمع مي کند و تمامي قومها را براي خويش فراهم مي آورد."
در کتاب صفنياي نبي فصل 3در آيه هاي6تا9 آمده است:"به منظور گردآوردن طوايف بشر بر يک دين حق،سلاطين دفوَل مختلفه را نابود کنم. آنوقت برگردانيم به قومها لب پاکيزه براي خواندن همه به نام خداي و عبادت کردن ايشان به يک روش ."
و هچمنين در کتاب زکرياي نبي نقل شده است:"اينک روز خداوند مي آيد و غنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد و جميع امتها را به ضدّاورشليم براي جنگ جمع خواهم کرد و شهر را خواهند گرفت و خانه ها راتاراج خواهند نمود و آن يک روز معروف خداوند خواهد بود."يَهفوَه"بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود.
در اينجا قسمتی ازبشارتهاي مذکوررا که در آثار مقدس يهود آمده بود را بيان کرديم.از اين اشارتها بعضي تحقق پيدا کرده و پاره اي تحقق خواهد يافت. ولي آنها حق را نپذيرفتند، نه اززبان مسيح و نه اززبان محمد. با اينکه بشارت آمدن اين دو پيامبر بزرگ، در کتابهاي خود يهود آمده است،اما از زمان شمشير مهدي (ع)خواهند پذيرفت .در هر حال، چه يهود حقپوش بپذيرد و چه نپذيرد، پس از حضرت موسي،حضرت عيسي آمد و او دين موسي را نسخ کرد و اکنون يهود دين نسخ شده و باطله است وپس از حضرت عيسي پيامبر اکرم(ص)ظهور کردو دين مسيح را نسخ کرد.دين مسيح منسوخ و شريعت باطله است و از هنگام طلوع اسلام،تاکنون و تا دامنه قيامت،تنها دين آسماني موجود در روي زمين ديني که مبتني بروحي و پيامبري است،دين مقدس اسلام است.و کتاب خدا در ميان خلق همواره قرآن است و موعود،اکنون مهدي است و بشارتها واشارتهايي که از پيامبران و ديگر بزرگان سلف رسيده است،در حق مهدي (ع) صادق است و به ظهور او ناظر است،واوست مصداق واقعي .آنها همه بررسي اعتقاد به مصلح آخرالزمان در آيين مسيحيت حضرت عيسي(ع)با تولدي معجزه آسا بدون پدر،از مادر باکره خويش حضرت مريم پا به جهان گذارد.محل تولد "بيت اللحم"است و در منطقه جليل از شهر "ناصريه"پرورش يافت. با انکه مسيحيت مثل ساير اديان زنده جهان از آسيا نشأت گرفت، اما از جهت
باز در همين کتاب آمده است: " مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد...گرگ با بره سکونت خواهد کرد، پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد...و
گسترش تاريخي و دايره نفوذ،اين دين به طور عمده،در مغرب زمين شيوع يافت.نام کتاب مقدس مسيحيان،"انجيل"مي باشد که توسط چهار نفر جمع آوري شده و :به نام نويسندگان آن مشهور گشته است.
انجيل کنوني ،مشتمل بر چهار انجيل مي باشد که عبارتنداز :
انجيل متي
انجيل لوقا
انجيل مرقس
انجيل يوحنا
البته انجيل ديگري نيزتحت عنوان "برنابا" وجود دارد که کمت راز اناجيل ديگر در دسترس مي باشد . حضرت مسيح چنانکه قرآن کريم مي فرمايد، به همراهي حواريون خويش به تبليغ مي پردازد . پيام وي به آساني مورد توجه مردم قرار گرفته و گروه گروه به وي مي پيوندند
بنا به تصريح قرآن،عيسي مسيح معجزاتي را همانند پيامبران گذشته به مردم ارائه نموده و به همين جهت به زودي پيروان چشم گيري مي يابد
از سويي ديگر رهبران کارکسته يهود، به او به عنوان يک انقلابي نگريسته و تعليماتش را خطرناک توصيف مي کنند،و چون فعاليت هاي وي را منافي اقتدار خويش مي بينند،ازدشمنان سرسخت او شده و سرانجام دادگاه عالي يهود او را به مرگ محکوم مي نمايد.از ديدگاه مسيحيان،حضرت مسيح به صليب کشيده شده وبه شهادت مي رسد،اما قرآن کريم چنين امري را نمي پذيرد وبا بيان"او به نزد خدا عروج نموده"از خاتمه ماجراي مسيح روي زمين ياد مي کند.درباره موعود آخرالزمان در کتابهاي مقدس اين آيين نيز بشارتهاي بيشترو روشن تري آمده است و علت آن يکي .اين است که زمان در مقياس کلي، به ظهور حضرت مهدي نزديکتر شده و علت ديگر تحريف کمتري است که در اين آثار پديد آمده است.
البته براي ظهور حضرت مهدي تاريخ مشخصي در بشارت انجيل نمي يابيم و از اين جهت شباهت دقيقي با اعتقاد اسلامي درباره زمان ظهور وجود دارد، در انجيل آمده است:"اما آن روز و آن ساعت را نمي داند کسي از بشرو فرشتگان آسمان،مگر پدر"اين انتظار در دين مسيح و مسيحيان عصر حاضر هنوز زنده است.در مصاحبه با يکي از رهبران مسيحي ايران از او سوال شده:"آيا شما ارامنه و مسيحيان منتظر شخص يا شخصيتي هستيد که بيايد و تغييراتي در اجتماع بشري به وجود آورد؟"پاسخ:"دين ما نيز مثل اکثر اديان ديگر که به آمدن فردي اعتقاد دارند،ظهور مجدد حضرت عيسي اعتقاد دارند."همه مسيحيان هم به اين معتقدند چون خود حضرت مسيح اعلام کرده اند و در انجيل هم آمده است که حضرت عيسي فرموده:"من اکنون مي روم و باز خواهم گشت."حتي کليساي ما يکي از يکشنبه هاي عيد خود را "يکشنبه .بازگشت"ناميده است.
در مورد موعود آخرالزمان بيشتر نويدهاي انجيل به تعبير"پسر انسان"است که اين تعبير بيش از80بار در انجيل و ملحقات آن تکرار شده که فقط 30 مورد آن با حضرت عيسي قابل تطبيق است و 50 مورد ديگرآن از نجات دهنده اي سخن مي گويد که در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و :عيسي نيز با او خواهد آمدو او را جلال خواهد داد.و اينک قسمتهايي از متن انجيل :انجيل متي-باب 25-آيه31تا34
و چون فرزند انسان درجلال خود خواهد آمد با جميع ملائکه مقدسه بر کسي خود قرار خواهد گرفت.همگي قبايل نزد وي جمع خواهند گشت
واو آنها را از يکديگر جدا خواهد نمود،چنانکه شباني ميشها را از بزها جدا نمايد.پس ميشها را بر راست و بزها را برچپ خود ايستاده خواهد نمود.آنگاه ملک با اصحاب دست راست خواهد گفت:اي برکت يافتگان خدا بياييد و آن مملکت را که از ابتداي عالم براي شما مهيا شده بود .تصرف کنيد
نظرات شما عزیزان: