محمد حنفیه و سنی های حنفی
پرسش: |
محمد حنفیه چندمین فرزند امام علی(ع) بوده؟ چندسال با امام حسن(ع) و امام حسین(ع)اختلاف سن داشته؟ چه ارتباطی بین محمد حنفیه و سنی های حنفی وجود دارد؟ |
بعضی از دوستان به کتابها و دستوراتی بر میخورند که اسامی موکلات و اجنه و ابلسی در اونها هست برای همین سعی کردم بصورت خیلی مختصر بعضی از اسامی انها رو براتون بذارم تا بدونید که چه اسمی دارند
فبیله ای در تایلند كه بت پرست هستند , براین عقیده هستند كه باید دختری كه سنش بیشتر
از 14 سال نباشد با شرط اینكه زیبا و مجرد و باكره باشد را در یكی از روزهای سال برای خدای
شان قربانی كنند به خاطر امنیت و حفظ حیات خود و دیگران و شفای از بیماریها و غیره ...
و اما طریقه ادای مراسم قربانی به الهه:
همه مردم قبیله جلو معبد شان جمع میشوند و آنوقت درویشان یا زاهدان روحانیشان دختر را به
آنجا آورده و لباسهایش را در میاورند و بر روی یك میز چوبی در مقابل چشمان همه مردم
میخوابانند و بعد او را غسل داده و پاك ساخته آنگاه بر حسب اعتقاداتشان او را سر سر بریده
ذبح میكنند و خونش را در ظرفی ریخته به تمام اهالی مینوشانند
پس از آشامیدن خون دختر قربانی جسد بی جانش را همانجا جلوی معبد ترك میكنن تاپوسیده
و فاسد شود تا زمانیكه نوبت قربانی سال بعد فرا رسد
عکسهارا در ادامه مطلب ببینید
اين مقاله يك تحقيق ديني و علمي يا هرچيزي از اين دست نيست .گردآوري و ترجمه بعضي اطلاعات و افكارو تحقيقات … درباره نقش زيبا و تاريخي فروهر ميباشد كه سعي شده از منابع خارجي وايراني معتبر در اين باره استفاده شود و اگر كمي پراكنده بنظر ميرسد بخاطر حجم زياد مطالب بوده كه سعي شده ، اهم آن به حضور سروران عزيز تقديم گردد.
با تشکر از دنیای اسرار آمیز
رامتین عزیزم
شیطان تاریک ترین وجه روح الهی است و منفی ترین نیروی خلقت است. یعنی عدم وجود عشق الهی تاریکی است که شیطان نام دارد. این تعریف شیطان است . اما شیطان یکی از بزرگترین معلمان در مکتب زندگی برای انسان است چرا که با آزمودن های بسیار انسان او را کار آزموده می نماید.
چیزی که بیشتر از همه توجه مرا جلب کرد وجود فرد زنده ای است که در کنار مرده ژست گرفته است. این فرد باید ساکت و بدون هیچ احساس و تغییر در صورتش ژست میگرفت. که با دقت در دو عکس پایینی میتوانیم... |
پرسش:
جنس فرشتگان الهی از چیست؟ و چه ویژگیهایی دارند؟
پاسخ:
با عرض سلام و احترام
آیات قرآن و روایات اهلبیت(ع) فرشتگان را از زاویههای مختلف توصیف كردهاند كه ما در دو محور جنس فرشتگان و ویژگیهای فرشتگان پاسخ را ارائه میكنیم:
الف: جنس فرشتگان:
نخست نظر جنابعالی را به روایاتی در این باره جلب میكنیم:
از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»1
و از حضرت علی(ع) نقل شده كه در مورد ملائكه فرمودند: «آنها نه در صلب پدران جای میگیرند و نه در رحم مادران و نه خلقتشان از ماء مهین است.»2
و باز از حضرت حكایت شده كه: «پی در پی آمدن شبها و روزها در آنها تغییری ایجاد نمیكند.»3
آیا داستان فطرس حقیقت دارد؟
آیا داستان فطرس ملك و این كه به وسیله امام حسین (ع) شفاعتشد، حقیقت دارد؟ به نظر میرسد، این اشكال به آن وارد است:
اگر فطرس فرشته بوده، پس از مجردات بود و توانایی سرپیچی نداشت تا رانده شود و به وسیله امام حسین (ع) شفاعت گردد .
این فرشته دارای ١٨٠٠٠ بال است و بین هر بال او تا بال دیگرش ۵٠٠ سال راه است.او به فکر افتاد که آیا بالا تر از عرش چیزی هست یا نه .خداوند بال های او را دو برابر کرد و به او وحی کرد که حال پرواز کن و به سوی من آی.ملک ٢٠٠٠٠ سال پرواز کرد ولی هنوز به سر یکی از قوائم عرش هم نرسید.باز خداوند بالهای او را دو برابر کرد.آن فرشته با ٧٢٠٠٠ بال پرواز کرد.باز هم به عرش نرسید.او به تعداد ٣٠٠٠٠ بال به پرواز خود ادامه داد باز به عرش نرسید.در این هنگام خداوند به او وحی کرد ای خرقائیل اگر از حالا تا قیامت با تمام بال ها با همه ی قدرتت پرواز کنی به من نخواهی رسید.در این هنگام خرقائیل از حیرتش گفت: (سبحان ربی الاعلی )
این عکس را بطور اتفاقی در یکی از سایتهای نجومی در مقاله ای که در تاریخ سوم آوریل 2009 یعنی درست چند روز قبل پیش از این درج شده پیدا کردم و بی اختیار یاد یکی از علائم ظهور افتادم که بطور مکرر در روایات و احادیث ما آمده است. شاید بتوان گفت همه ما در انتظار ظهور حضرتش هستیم و گفته می شود منتظران و مشتاقان حضرتش کسانی هستند که علائم ظهور را دنبال می کنند. این نه از باب تعیین تاریخ ظهور بلکه تنبه و عدم فراموشی ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد و تنها خداوند به موقع و تاریخ ظهور آگاه است و بس . نکته دیگر اینکه تکوین و ظهور چنین صحنه هایی (سحابی هایی) در آسمان یکباره اتفاق نیفتاده ، بلکه علم ناقص بشر و تدریجی بودن آن موجب شده با گذشت زمان و پیشرفت دانش نجوم و دستیابی به تکنولوژی های روز ما بتوانیم به این تصاویر دست یابیم. امیدوارم مورد توجه علاقمندان قرار گیرد. آدرس سایت مربوطه و ترجمه آن در انتهای مقاله درج شده است.
ایا قبل از حضزت آدم (ع)انسانهایی در زمین زندگی می کردند؟شاید این سوال بسیاری از خوانندگان باشد و یا حتی به ذهن بسیاری از خوانندگان خطور کرده باشد.براستی قبل از خلقت آدم (ع)چه کسانی در زمین ندگی می کردند؟از چه آیاتی می توان پاسخ این سوالات را دریافت کرد؟مرحوم علامه طباطبایی(ره)در ذیل یکی از ایات سوره نسا می فرماید:از ظاهر سیاق برمی اید که مراد از “نفس واحده”آدم(ع) و مراد از “زوجها”حواست که پدر و مادر نسل انسانند و ما نیز از نسل آنها هستیم. و به طوریکه از ظاهر قرآن کریم بر می آید،همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهی می شوند.از آیه شریفه روشن می شود که نسل از انسان تنها به آدم و همسرش متنهی می شود. و جز این دو نفر هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است.دانشمندان زمین شناسی و به اصطلاح ژئولوژی معتقدند که عمر نوع بشر بیش از میلیونها سال است و برای این گفتار خود از فسیل و نیز اسکلت سنگ شده انسانهای قدیمی دلایلی آورده اند که عمر هریک از آنها طبق معیارخای علمی خودشان بیش از پانصد هزار سال است.این اعتقاد ایشان است.اما ادله ای که آورده اند قانع کننده نیست.دلیلی نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلت های سنگ شده مربوط به یکی از ادواری است که انسانهایی که در زمین زندگی می کردندچون ممکن است چنین بوده باشد.اما دوره ما انسانها متصل به دوره فسیلهای نامبرده نباشد.بلکه ممکن است انسانهایی قبل از آفرینش آدم ابوالبشر(ع) در زمین زندگی کرده و سپس منقرض شده باشند و این پیدایش انسانها و انتقراضشان تکرار شده باشد.تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد.ممکن است از بعضی ایات شریفه قرآن استنباط شود که قبل از افرینش حضرت آدم و نسل او،انسانهایی دیگر در زمین زندگی می کرده اند.
آيا وجود بشقاب پرندهها، از نزديكي «ظهور» حكايت دارد؟!
يادداشتي دربارة كتاب «فرازمينيها در آيات و روايات»
مجيد راسخي
كتاب فرازمينيها در آيات و روايات، پژوهشي تازه و تحقيقي نو در عرصه دينپژوهي به شمار ميآيد. اين كتاب درصدد بررسي موجودات فرازميني و مسئله بشقاب پرندهها و ارتباط آنها با ساكنان زمين است. در بخش اول كتاب نويسنده محترم به بررسي تاريخچه وجود بشقابپرندهها در غرب ميپردازد و با ذكر شواهد و مدارك مربوط به وجود بشقاب پرندهها، وجود چنين موجوداتي را كاملاً پذيرفتني ميداند. مشاهدة بشقابپرندهها توسط افراد مختلف پيش از دهه چهل ميلادي و بعد از آن، وجود شكلهاي عجيب و غريب هندسي در نقاط جهان و بررسي صحبتهاي كساني كه ادعاي ربوده شدن توسط موجودات فضايي را داشتهاند، از جمله مدارك و شواهد كتاب به شمار ميرود.
پارسه یا تَختِ جَمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشید [۱] و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با اینحال ویرانههای این مکان هنوز هم در مرودشت در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانههای آن نشانههای آتش و هجوم را بر آن تایید میکنند.
این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.
نبشته های باستانی
نبشته ی آریارمنه
در فارسی باستان، سنگ نبشته ی بیستون «آریارمنا» 1. نام نیای دوم داریوش بزرگ و نام برادر کورش دوم.(سنگ نبشته ی بیستون) به معنى رامش آريايى يا آرامش ايرانيان نبشته ی ارشام
آریارَمنَه - اَريَه رَمنَه - آریارَمنَ - آریارَمنا - آریارامنه - اَريارمنِس
2. نام ساتراپ کاپادوکیه در روزگار داریوش بزرگ.(پیرنیا)
3. يکى از بلندپايگان خشيارشا.
کوروش بزرگ (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیانگذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. شاه پارسی، بهخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست.
ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان، که وی سرزمینهای ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار مینامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار میآوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک میدانستند.
اخدود به گودالها و خندقهای بزرگ گویند.منظور آیات 4 - 8 سوره بروج و خندقهای عظیمی است که مملو از آتش بود تا شکنجه گران مؤمنان را در آن بیفکنند و بسوزانند.معروف این است که ذونواس آخرین پادشاه حمیر (حمیر یکی از قبایل معروف یمن بود) به دین یهود در آمد و گروه حمیر نیز از او پیروی کردند و یهودی شدند. مدتی بر این منوال گذشت تا به او خبر دادند که در سرزمین نجران (در شمال یمن) هنوز گروهی بر آیین نصرانیت باقی هستند، یهودیان ذونواس را تحریک کردند تا اهل نجران را وادار به پذیرش آیین یهود کند.ذونواس وارد نجران شد ساکنان آن جا را جمع و دین یهود را بر آنان عرضه کرد، اما آنها زیر بار نرفتند، حاضر شدند بمیرند، ولی از دین خود بر نگردند. ذونواس دستور داد خندق بزرگی حفر کنند، آن را پر از هیزم کردند و آتش زدند گروهی از نصارا را زنده زنده در آتش انداختند و سوزاند و گروهی را با شمشیر کشتند و قطعه قطعه کردند.(1)پی نوشتها: 1. ماجرای فوق به صورتهای مختلف در بسیاری از کتب تفسیر و تاریخ آمده است از جمله کتاب مجمع البیان؛ تفسیر ابوالفتوح؛ تفسیر کبیر فخر رازی، تفسیر قرطبی و ابن هشام در سیره ج 1، ص 35 و ج 26، ص 337.
عمامه و شمشیر و عصای حضرت محمد(ص)
زندگینامه حضرت محمد (ص)نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.كنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه و... .منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیانگذار حكومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانستهاند.عام الفیل، همان سالى است كه ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مكه یورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاكت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.محل تولد: مكه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قریش) بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در كتابهاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مىرسد.مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، كمنظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمهاش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگهدارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهدهدار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى كه زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است كه پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مىفرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانهاى كه وفات یافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد. همسران:1. خدیجه بنت خویلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عایشه بنت ابى بكر.
4. امّ شریك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زینب بنت جحش.
9. زینب بنت خزیمه.
10. میمونه بنت حارث.
11. جویریه بنت حارث.
12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب فرزندان: الف) پسران: 1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اكرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.
2. عبدالله. این كودك چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مىگفتند.
3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت. عبدالله و قاسم از خدیجه كبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین كودكى از دنیا رفتند.ب) دختران:1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).دختران پیامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسانها و مورد تقدیس و تكریم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقهمند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه كبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقهمند بوده و اظهار محبت و لطف
حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولوالعزم خداوند است. از ویژگیهای این پیامبر بزرگ آن است که بدون داشتن پدر، از مادری به نام حضرت مریم به دنیا آمده است. پس از آنکه با اراده خداوند متعال، عیسی چشم به دنیا گشود و تهمتهای فراوان مردم به سوی حضرت مریم سرازیر شد، مریم مأموریت یافت که پاسخ به هر گونه شبهه و سوالی را به نوزاد در گهواره واگذار کند.
با قدرت پروردگار، عیسی از داخل گهواره لب به سخن گشود و خود را چنین معرفی کرد: قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا (من بنده خدا هستم، او به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر قرار داده است.)
در قرآن، حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان شایسته خدا ذکر شده است که با اراده خداوند در عوالم بالا حضور دارد و در زمان ظهور آخرین امام معصوم شیعه - حضرت مهدی علیه السلام - و در تشکیل حکومت عدل جهانی او شرکت خواهد داشت.
گوشه هایی از زندگانی حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم مطرح شده است؛ به عنوان نمونه آیات 16 تا 36 سوره مریم که بازگو کننده صحنه های پس از ولادت حضرت عیسی است.
پیامبر برای مخفی نگاهداشتن مسیر، به جای حرکت به سوی شمال مکه که به یثرب میرفت، راهی جنوب مکه شد و به غار ثور که در دل کوه ثور قرار داشت پناه برد
و اما «فينحاس» فرزند يوشع بن نون از مؤمنين بني اسرائيل بود، ولي ياران و انصار زيادي نداشت و پس از مرگ وي 6 تن ديگر از اولاد و احفادش به پيامبري رسيدند كه عبارتند از:
1. بشير بن فينحاس 2. جبرئيل بن بشير 3. ابلث بن جبرئيل
4. اجر بن ابلث 5. قحتان بن اجر 6. عوق بن قحتان[2]
1-حضرت شيث (ع) 2- انوش بن شيث (ع) 3- قينان بن انوش 4-مهلائيل بن قينان (ع) 5-يارد بن مهلائيل (ع) 6-بردبن اخنوخ (ع) 7-اخنوخ بن برد (ع) 8- متوشلخ بن اخنوخ(ع) 9- لمك (لامك) بن متوشلخ (ع) 10-سام بن نوح (ع) 11-ارفخشد بن سام (ع) 12-شالخ بن ارفخشد (ع) 13- فالغ (فالج) بن هود (ع) 14- يروغ(رعو) بن فالغ (ع) 15-صاروغ (سروج) بن يروغ (ع) 16- تاجور(ناحور)بن صاروغ(ع) 17-تارخ بن تاجور (ع) 18- قيدار بن اسماعيل (ع) 19-ببرز بن لاوي (ع) 20-احرب بن ببرز (ع) 21- ميتاح بن احرب (ع) 22- عاق بن ميتاح (ع) 23-خيام بن عاق (ع) 24-مادوم بن خيام (ع) 25-ذوالقرنين (ع) 26- حضرت خضر (ع) 27-حضرت يوشع (ع) 28-كاليب بن يوفنا (ع) 29-فيخاس بن يوشع (ع) 30-بشيربن فيخاس (ع) 31-جبرئيل بن بشير (ع) 32-ابلث بن جبرئيل (ع) 33-احمر بن ابلث (ع) 34-محتان بن احمر (ع) 35-عوق بن محتان(ع) 36-حضرت الي (ع) 37-حضرت القانا (ع) 38-سموئيل (شموئيل) 39-طالوت(ع) 40-جاد نبي (ع) 41-لقمان حكيم(ع) 42-ناتان (ع) 43- آصف بن برخيا (ع) 44-صفورا بن آصف (ع) 45- منبه بن صفورا (ع) 46-هندوا بن منبه (ع) 47-اسفر بن هندوا (ع) 48-رامن بن اسفر (ع) 49-اسحاق بن رامن (ع) 50-ايم بن اسحاق (ع) 51- حنظله بن صفوان (ع) 52- حضرت احيا (ع) 53-حضرت شمعيا (ع) 54-حضرت عدو (ع) 55-حضرت حناني (ع) 56-حضرت عزريا (ع) 57-حضرت حز قيلذ (ع) 58- عوبد ياهو (ع) 59-حزئيل (ع) 60-العاذار(ع) 61- ذكريا بن يهوداع (ع) 62-هوشع (ع) 63-حضرت شعيا (ع) 64-حضرت عدد (ع) 65-حضرت ميخا (ع) 66-حضرت حيقوق (ع) 67-منذر بن شمعون (ع) 68-دانيال نبي (ع) 69-مكيخا (ع) 70-انشو (ع) 71-رشيخا (ع) 72-نسطورس (ع) 73-مرعيد بن نسطورس (ع) 74-بحيرا (ع) 75-منذر بن معون (ع) 76-سلمه بن منذر (ع) 77-برزه بن سلمه (ع) 78-ا بي بن برزه (ع) 79-دوس بن ابي (ع) 80-اسيد بن دوس (ع) 81-هوف (ع) 82-يحيي بن هوف (ع) 83-حضرت ارميا (ع) 84-مرد خاي (ع) 85-حجاي پيامبر (ع) 86-زكريا بن براشيا (ع) 87-حضرت عزير يا عزرل (ع) 88-ملاخي (ع) 89-زردشت (ع) 90-جرجيس (ع) 91-خالد بن سنان (ع)
قرآن و انبياء
شامل : مطالب شنيدني دربارة پيامبران
آيات مربوط به پيامبران در قرآن
مشخصات بيش از يكصد پيامبر
مطالب شنيدني درباره پيامبران
«اليسع» واژهاى معرّب و اصل آن در عبرى «اليشع» يا «اليشاع» به معناى «خدا مىبيند» يا «خدا نجات مىدهد» است، زيرا در زبان عبرى «إل» به معناى «خدا» و «يشع» به معناى «نجات دادن» يا «ديدن» است.(1) گرچه برخى آنرا واژهاى عربى و از ريشه «وَسِعَ، يَسَعُ» گرفته، و دليل آن را وسعت علم آن حضرت يا تلاش وى در طلب حق و طاعت خدا دانستهاند. جماعتى از كوفيان آنرا با دو لام و به صورت مشدّد «اللّيسع» قرائت كردهاند ولى هر دو قول ضعيف است، زيرا در زبان عربى «ال» بر اسمى كه بر وزن «يفعل» آمده مانند يزيد و يَعْمر، داخل نمىشود؛ همچنين هيچ اسمى در اين زبان به صورت «يسع» نيامده است، تا با ورود «ال» بر آن اين كلمه مشدد شود.(2)
نسب حضرت الیسع:
بعضى گفتند يسع بن اخطوب پسر عم الياس است كه خليفه الياس بود در بنى اسرائيل.(3)
در کتب مقدس و از جمله انجیل بارها از حضرت «ایلیا» یاد شده است. گاهی او را «آلیا» یا «ایلی » گفته اند. این اسم در کتابهایی آمده است که قدمتی بسیار پیشتر از اسلام دارند; یعنی قبل از تکامل زبان عربی و به وجود آمدن حرفی مثل «ع ». با این توضیح، اگر اول: آلیا، ایلیا و ایلی به جای الف حرف ع بگذاریم می شود: عالیا، عیلیا و عیلی.
حالا دیگر حضرت ایلیا را می شناسید. او آشنای دلهای ماست. حضرت علی، علیه السلام، جانشین پیامبر و پدر یازده معصوم است. او کسی است که دیوار کعبه به خاطر تولدش شکافته شد. کسی که در سیاهی شب با کوله باری بر دوش به دستگیری و کمک فقرا می رفت. او کسی است که شیر خدا و حیدر کرار بود و به نیروی الهی در خیبر را از جا کند.
در این مطلب به شرح ماجراهای شگفت انگیز و شیرین درباره او از زمانهایی دور پرداخته شده، زمانهایی که او را با نام «ایلیا» می شناختند.
این مطلب از ویژه نامه رشد جوان انتخاب شده است.
|
اسماعيل صادق الوعد اسماعيل صادق الوعد، از جمله پيامبرانى است كه به مقام رسالت نيز نايل شده، اما داستان دعوتش در قرآن مطرح نشده است. بنا به نظر اكثر مفسران و سيره نويسان، وى همان اسماعيل پسر ابراهيم بوده و برخى بر آنند كه وى اسماعيل ديگرى است كه فرزند حزقيل بوده و به مقام نبوت بنى اسرائيل نايل شده است. �به هر تقدير از ميان آيات و روايات موجود درباره او شيوه هاى تبليغى اش را استخراج خواهيم نمود. از جمله آياتى كه مستقيماً در مورد مقام و شأن او نزد خداى تعالى است عبارتند از: وَإِسْمعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَاالْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ * وَأَدْخَلْناهُمْ فِى رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصّالِحِينَ؛(1) و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را ياد كن كه همه از شكيبايان بودند. و آنان را در رحمت خود داخل نموديم، چرا كه ايشان از شايستگان بودند. وَاذكُرْ إِسْمعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الأَخْيارِ؛(2) و اسماعيل و يسع و ذوالكفل را به يادآور كه همه از نيكانند. فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ؛(3) پس به ابراهيم، پسرى بردبار را بشارت داديم. نام اسماعيل دوازده بار در قرآن ذكر شده و در بيشتر موارد همراه نام پدرش ابراهيم(ع)است. |
حزقیل یا حزقیال (عبری:יחזקאל) به معنی خداوند نیرومندی می بخشد) (به کسر و نیز فتح حاء و سکون زاء و کسر قاف و یاء الفى و لام آخر) کلمه مرکب است از حزق و از ایل و به معنى قوت الله می باشد. حزقیال، کاهنی از خانواده صادوق و از پیامبران بنی اسرائیل بود. حزقیال در سال ۶۲۷ قبل از میلاد ولادت یافت. او پسر بوزى کاهن بود که در یهودیه متولد گردید و هم در آنجا ایام طفولیت خود را بسر برد. وی در سن سی سالگی، کاهن اورشلیم شد. حزقیال ازدواج کرد و در تل ابیب در نزدیکی نیپور بابل و در منزل شخصی خودش زندگی می کرد، و مشایخ یهود با او مشورت می کردند. زن حزقیال در زمان کاهنی وی به طور ناگهانی مرد ولی خدا حزقیال را از عزاداری منع کرد. او به سال ۵۹۲ قبل از میلاد، به پیغمبری بنی اسرائیل رسید، و بیست و دو سال بنی اسرائیل را از بت پرستی بازداشته و به سوی خدا دعوت می کرد. در ابتدا بنی اسرائیل تحت تأثیر او قرار نمی گرفتند. تا این که سرانجام با شکسته شدن بت ها به خدای یگانه روی آوردند. او ابیهود (عبری:אבא של יהודים به معنی پدر یهود)، پسر انسان (عبری:ילד של איש) و تسلی دهنده اسرائیل (عبری:עמת) نامیده شده است. در زمان حمله بابلی ها، حزقیال در بابل سکونت داشت و بعد از محاصره اورشلیم در سال هشتم پادشاهی نبوکدنصر، در سال 598 قبل از مسیح، بخت نصر آن حضرت را اسیر کرده با یهویاکین شهریار یهودا و اسراء بنى اسرائیل در اراضى کلدانیان در کنار نهر خابور مسکن داد. او پیامبری بود که داوری بر هفت قوم آمون، موآب، فلسطین، صور، صیدون و مصر را اعلام کرد. گویند که حضرت از دوستان خالص و صمیمى ازمیاى نبى بوده است.
بن یوفنّا از پیامبران بنیاسرائیل پس از موسی است. وی پس از در گذشت یوشع بن نون به امر بنیاسرائیل قیام کرد. بر اساس قول مورخین کالب بن یوفنا شوهر خواهر حضرت موسی بوده است . ولی مسعودی[منظور کدام مسعودی است؟] در کتاب اثبات الوصیه پیامبر پس از یوشع بن نون را کالب نمیداند و مینویسد: «چون هنگام وفات یوشع بن نون فرارسید، خداوند به وی وحی نمود امانتی را که نزد اوست به فرزندش فنحاس بسپارد و او چنین کرد و از دنیا رفت . و پس از فنحاس نیز فرزندش بشیر بن فنحاس وصی او گردید و به مقام پیامبری رسید.»
حضرت فينحاس پسر حضرت یوشع بود وهمزمان با ایشان پیامبران دیگر بودندكه سلسله وار به نشر آئين حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ مي پرداختند از جمله كالب بن يوفنا، حزقيل، اسماعيل صادق الوعد، الياس، اليا و يسع و....[1]
و اما «فينحاس» فرزند يوشع بن نون از مؤمنين بني اسرائيل بود، ولي ياران و انصار زيادي نداشت و پس از مرگ وي 6 تن ديگر از اولاد و احفادش به پيامبري رسيدند كه عبارتند از:
1. بشير بن فينحاس 2. جبرئيل بن بشير 3. ابلث بن جبرئيل
4. اجر بن ابلث 5. قحتان بن اجر 6. عوق بن قحتان[2]
حضرت یوشع بن نون از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین حضرت موسی علیه السلام و از فرزندان افرائیم بن یوسف بود. پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند.
در قرآن مجید نام یوشع ذکر نشده است؛ ولی مفسران و محققان، در تفسیر آیههای 12 و 23سوره مائده و آیه 60 سوره کهف به داستان زندگی او پرداخته و این آیات را منطبق بر یوشع دانستهاند:
در تفسیر آیه 12 سوره مائده چنین آمده است:«و از میان آنان دوازده سالار گماشتم.»
موسی علیه السلام به فرمان خداوند دوازده سالار و نقیب را از میان اسباط دوازدهگانه بنی اسرائیل برگزید تا از اخبار سرزمین شام یا سرزمین مقدس و مردم ستمگر آن پرسوجو کنند.
موسی علیه السلام آن دوازده تن را به آن سامان اعزام کرد. یوشع بن نون از زمره آن دوازده نقیب بود که سرانجام فتح آن دیار نیز به دست وی صورت پذیرفت.
همچنین در تفسیر آیه 60 سوره کهف در داستان موسی و خضر، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه السلام دانستهاند.
مورخان عمر یوشع بن نون را صد و بیست سال و محل دفن وی را کوه افرائیم ذکر کردهاند.
منابع:
تاریخ انبیاء، رسولی محلاتی، ج 2، ص 181؛
اعلام قرآن خزائلی، ص 712،
دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج2، ص 2380،
مقبره حضرت يوشع
وقتى حضرت آدم (ع ) وارد بهشت شد، در بهشت حوران پاكيزه سرشت بسيار بودند؛ اما حضرت آدم با آن ها الفتى نداشت . وقتى حضرت حوا آفريده شد و آدم بر او نگريست از او پرسيد: تو چه كسى هستى ؟
حوا شرمگين شد و چيزى نگفت ، جبرييل به آدم گفت : اين حواست ، او را براى تو آفريده اند و او محرم و همدم توست .
حضرت آدم وقتى فهميد كه حوا متعلق به اوست خواست به سوى او دست دراز كند جبرييل گفت : اى آدم ! اگر او را مى خواهى ، بايد او را عقد كرده و برايش مهريه تعيين كنى .
آدم فرمود: اى برادر! تو مى دانى كه من پولى و نقدى ندارم چگونه او را عقد كنم ؟
جبرييل گفت : سه بار به حبيب خدا محمد مصطفى (ص ) صلوات بفرستى تا حوا بر تو حلال